با تأکید خوانده شود : " مثلا نویسنده .. "

من کسی را به جز تو ندارم که مرا ببخشد ../ به ندازه تمام نگرانی هایت من را ببخش

اِلهي لا تُؤَدِّبْني بِعُقوُبَتِكَ وَلا تَمْكُرْ بي فی ../ خدايا مرا به مجازات و عقوبتت ادب مكن و مكر مكن به من

. . .

 

پ.ن : از عاشقانه های ابوحمزه ثمالی


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

یک پنجره تاریکی ../ سکوت و سکوت به اجبار ..

موهای تو که باز میشود ../شبگردی میکند شب میان موهایت ..

یک پنجره نور میخواهد این آسمان  ../ شبِ موهای تو را دوست دارم

. . .

 


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

سهم من این است ...

گم شدن در زمستان سرد ../ و در اندوهی سرد جان دادن ..

 سهم من ../ سفری است به خیال فراموشیِ تاریخ ..

به فراموشیِ نارسیده ی قدم ها ../ به فراموشی دست ها ..

بیا کمی به هم برسیم ..

دستها را

من دوست دارم

. . .


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

صدایش را صاف میکند و نگاه میکند زیر سایه ای مبهم رد پای کلمات را ..

خم میشود آرام ..

سکوت میشود میان  این همه واژه ناگفته ../ میان این فصل از کلمات که جا مانده اند در اندوه زمستانی سرد در کوچه ای بن بست از خاطرات ..

ثانیه ها به سرعت میروند و قلمم رد شعری  را زده تا انتهای این کوچه بن بست که ادعا میکند شعری از او گذشته ...

 


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

پاهایی بی رمق و اُفقی نا امن ...

 و اندوه واره ای بی پایان  ..

بیا برویم .../برویم به گوشه ای از آغوش گرم ...

گوشه ای از آغوش گرم مادر

. . .

 


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

دیدم آواز میخواند زیر لحاف نارنجی ...

سرد بود ، پر از تنهایی ..

سینه اش خِش خِش میکرد ../ نفس میکشید به آرامی ..

نگران بود!نگران آیینه های بی جیوه ../ نگران این شب بارانی ..

می نوشت پاییز .../ میخواند مردانگی ...


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

1 ،2 ،3 ...

صندلیِ همیشگی و پارک همیگشی .../ الان از پشت سرمیاد و مثل همیشه دستاشُ میزاره روی چشماشُ میگه .../ من کجای زندگیتم ...؟!


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

فردا . . .

باز می آید ../ با بوی آن نرگس های صحراییِ پوسیده از نور خورشید ...

و لبخند های آن رز وحشی ...

اما می آید لبخند ...

امروز هم بخند . . . 


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

سایه ها بدون شاعر ماندند ...

تصور های رنگیِ شبانه .../ تخت خواب و معشوق ...

شده اند شعر های امروزی . . .

 


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

چقدر شبیه شدند .../ قاب چشم های تو و دریا ...

موج موج .../ قطره قطره ...

آرام و بی صدا

. . .


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

بغض ها باید ساکت باشند . . .


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

به کجای آسمان نگاه میکنی ...؟!

دلم آبی .../ چشمانم آسمان .../ قلبم آبی ...

. . .


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 13 صفحه بعد