با تأکید خوانده شود : " مثلا نویسنده .. "

 ماه که هیچ راه شیری را هم رد کرده ای

 تو با این کفش های پاشنه بلند چه کرده ای

کوتاه تر بنگر زمان را از دست داده ای

تا به پایین برسی و ساعت را ببینی باخته ای

این باشد میان این که میگفت اگر مرا ندیدی بدان رابطه ام را با چهار پایه و طناب محکم کرده ام و هم من و هم خودش هم باور کرده بودیم

اما امان از این کفشهایی که از چهار پایه هم بالاتر بود و نذاشت سریع به حضرت ازرائیل سلام کند و وارد دنیای پر زرق و برق برزخ شود و دست از جیب همسر خود بکشد و این دنیا را زرق و برق نکنند ..

که دست از راه رو های طولانی و شپش آور بازار بکشد و به راه رو های نزدیک حق تعالی برسد ..

امان از این کفش هایی که نگذاشت به راستی معنی واژه بزرگ بین را درک کند و اینقدر همسر خود را کوچک ننماید و تحقیر نکند ..

امان و صد امان از دل پیر من که سخاوتمندانه میگفت من راضی ام به این کفش هایی که مانع رابطه طناب و تو شدو همینطور توانستی کره ماه را هم ببینی و با هم کمترخندیدم تاصورتمان چروک نشود ..

ما به همین هم راضی هستیم و لطف کنید مرد های گرامی دست از آرزو های خود شسته و با شلوار هایتان پاک کنید ..

 


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |
صفحه قبل 1 صفحه بعد